لاف در غريبي، گور در بازار مسگرها لالائي ميدوني چرا خوابت نميبره لب بود كه دندون اومد لر اگر ببازار نره بازار ميگنده لقمان حكيم را گفتند ادب از كه آموختي ؟ گفت از بي ادبان گلستان سعدي لگد به گور حاتم زده لولهنگش آب ميگيره ليلي را از چشم مجنون بايد ديد ما از خيك دست برداشتيم خيك از ما دست بر نميداره ما اينور جوب تو اونور جوب ما اينور جوب تو اونور جوب، فحش بده فحش بستون، پيراهن يكي شانزده تومنه مادر را دل سوزد، دايه را دامن مادر زن خرم كرده، توبره بر سرم كرده مادر كه نيست با زن بابا بايد ساخت مادر مرده را شيون مياموز مارا باش كه از بز دنبه ميخواهيم مار بد بهتر بود از يار بد مار پوست خودشو ول ميكنه اما خوي خودشو ول نميكنه مار تا راست نشه بسوراخ نميره مار خورده افعي شده مار خيلي از پونه خوشش مياد دم لونه اش سبز ميشه مار گزيده از ريسمان سياه و سفيد ميترسه مار گير را آخرش مار ميكشه مار مهره، هر ماري نداره مار هر كجا كج بره توي لونه خودش راست ميره ماست را كه خوردي كاسه شو زير سرت ب
عاشقان را همه گر آب برد خوبرويان همه را خواب برد ايرج ميرزا عاشق بي پول بايد شبدر بچينه عاشقم پول ندارم كوزه بده آب بيارم عاشقي پيداست از زاري دل نيست بيماري چو بيماري دل مولوي عاشقي شيوه رندان بلا كش باشد حافظ عاشقي كار سري نيست كه بر بالين است سعدي عاقبت جوينده بابنده بود مولوي عاقبت گرگ زاده گرگ شود گر چه باآدمي بزرگ شود سعدي عاقل بكنار آب تا پل ميجست ديوانه پا از آب گذشت عاقل گوشت ميخوره، بي عقل بادمجان عالم بي عمل، زنبور بي عسله عالم شدن چه آسون آدم شدن چه مشكل عالم ناپرهيزكار، كوريست مشعله دار عبادت بجز خدمت خلق نيست به تسبيح و سجاده و دلق نيست سعدي عجب كشگي سابيديم كه همش دوغ پتي بود عجله، كار شيطونه عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد عذر بدر از گناه عروس بي جهاز، روزه بي نماز، دعاي بي نياز، قرمه بي پياز عروس تعريفي عاقبت شه در آمد عروس كه بما رسيد شب كوتاه شد عروس مردني را گردن مادر شوهر نگذاريد عروس مياد وسمه بكشه نه وصله بكنه عروس نميتونست برقصه ميگفت زمين كجه ع
سال به دوازده ماه ما مي بينيم يكدفعه هم تو ببين سال به سال دريغ از پارسال سالها ميگذاره تا شنبه به نوروز بيفته سالي كه نكوست از بهارش پيداست سبوي خالي را بسبوي پر مزن سبوي نو آب خنك دارد سبيلش آويزان شد سبيلش را بايد چرب كرد سپلشت آيد و زن زايد و مهمان عزيزت برسد سخن خود تو كجا شنيدي، اونجا كه حرف مردمو شنيدي سر بريده سخن نگويد سر بزرگ بلاي بزرگ داره سر بشكنه در كلاه، دست بشكنه در آستين سر بي صاحب ميتراشه سر بيگناه، پاي دار ميره اما بالاي دار نميره سر پيري و معركه گيري سر تراشي را از سر كچل ما ميخواد ياد بگيره سر حليم روغن ميرود سر خر باش، صاحب زر باش سر را با پنبه ميبرد سر را قمي مي شكنه تاوانش را كاشي ميده سر زلف تو نباشد سر زلف دگري سرش از خودش نيست سرش به تنش زيادي ميكنه سرش به كلاش ميارزه سرش بوي قرمه سبزي ميده سرش توي حسابه سرش توي لاك خودشه سرش جنگه اما دلش تنگه سرش را پيراهن هم نميدونه سر قبري گريه كن كه مرده توش باشه سر قبرم كثافت نكن از فاتحه خواندنت گذشتم سر كچل را
دادن بديوانگي گرفتن بعاقلي دارندگيست و برازندگي داري طرب كن، نداري طلب كن داشتم داشتم حساب نيست، دارم دارم حسابه دانا داند و پرسد نادان نداند و نپرسد دانا گوشت ميخورد نادان چغندر دانه فلفل سياه و خال مهرويان سياه هر دو جانسوز است اما اين كجا و آن كجا دايه از مادر مهربانتر را بايد پستن بريد دختر، تخم تر تيزك است دختر تنبل، مادر كدبانو را دوست داره دخترميخوهي ماماش را بين كرباس ميخواهي پهناش را ببين دختر همسايه هر چه چل تر براي ما بهتر دختري كه مادرش تعريف بكنه براي آقا دائيش خوبه درازي شاه خانم به پهناي ماه خانم در در بيابان گرسنه را شلغم پخته به ز نقره خام در بيابان لنگه كفش، نعمت خداست در پس هر گريه آخر خنده ايست در جنگ، حلوا تقسيم نميكنند در جواني مستي، در پيري سستي، پس كي خدا پرستي ؟ در جهان هر كس كه داره نان مفت، ميتواند حرفهاي خوب گفت در جهنم عقربي هست كه از دستش به مار غاشيه پناه ميبرند در جيبش را تار عنكبوت گرفته است در چهل سالگي طنبور ميآموزد در گور استاد خواهد
جا تره و بچه نيست جاده زده تا چهل روز امنه جايي نميخوابه كه آب زيرش بره جايي كه ميوه نيست چغندر ، سلطان مركباته جواب ابلهان خاموشيست جواب هاي، هويه جواني كجائي كه يادت بخير جوجه را آخر پائيز ميشمرند جوجه همسشه زير سبد نميمونه جون بعزرائيل نميده جهود، خون ديده جهود، دعاش را آورده جيبش تار عنكبوت بسته جيگر جيگره ، ديگر ديگره چار ديواري اختياري چاقو دسته خودشو نميبره چاه كن هميشه ته چاهه چاه مكن بهر كسي، اول خودت، دوم كسي چاه نكنده منار يده چرا توپچي نشدي چراغي كه به خونه رواست، به مسجد حرام است چشته خور بدتر از ميراث خوره چشم داره نخودچي، ابرو نداره هيچي چشمش آلبالو گيلاس مي چينه چشمش هزار كار ميكنه كه ابروش نميدونه چغندر گوشت نميشه، دشمنم دوست نميشه چنار در خونه شونو نمي بينه چوب خدا صدا نداره ، هر كي بخوره دوا نداره چوب دو سر طلا ست چوب را كه برداري، گربه ه فرار ميكنه چوب معلم گله، هر كي نخوره خله چو به گشتي، طبيب از خود ميازار چراغ از بهر تاريكي نگه دار چو دخلت نيست خ
پا را به اندازه گليم بايد دراز كرد پاي خروستو ببند، بمرغ همسايه هيز نگو پايين پايين ها جاش نيست، بالا بالا ها راش نيست پز عالي، جيب خالي پس از چهل سال چارواداري، الاغ خودشو نميشناسه پس از قرني شنبه به نوروز ميافته مادرش را گاز گرفته پسر خاله دسته ديزي پسر زائيدم براي رندان، دختر زائيدم براي مردان، موندم سفيل و سرگردان پدر كو ندارد نشان از پدر تو بيگانه خوانش نخوانش پسر پشت تاپو بزرگ شده پنج انگشت برادرند، برابر نيستند پوست خرس نزده ميفروشه پول است نه جان است كه آسان بتوان داد پول پيدا كردن آسونه، اما نگهداريش مشكله پول حرام، يا خرج شراب شور ميشه يا شاهد كور پولدارها به كباب، بي پولها به بوي كباب ، پول ما سكه عُمَر داره پياده شو با هم راه بريم پياز هم خودشو داخل ميوه ها كرده پي خر مرده ميگرده كه نعلش را بكنه پيراهن بعد از عروسي براي گل منار خوبه پيرزنه دستش به درخت گوجه نميرسيد، مي گفت ترشي بمن نميسازه پيش از منبر نرو پيش رو خاله، پشت سر چاله پيش قاضي و معلق بازي تا ابله
با آل علي هر كه در افتاد ، ور افتاد با اون زبون خوشت، با پول زيادت، يا با راه نزديكت با اين ريش ميخواهي بري تجريش ؟ با پا راه بري كفش پاره ميشه، با سر كلاه با خوردن سيرشدي با ليسيدن نميشي باد آورده را باد ميبرد با دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه بادنجان بم آفت ندارد بارون آمد، تركها بهم رفت بار كج به منزل نميرسد با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هيچكدام با هرهيچكدام هر دو بازي اشكنك داره ، سر شكستنك داره بازي بازي، با ريش بابا هم بازي با سيلي صورت خودشو سرخ نگهميداره با كدخدا بساز، ده را بچاپ با گرگ دنبه ميخوره، با چوپان گريه ميكنه بالابالاها جاش نيست، پائين پائين ها راش نيست بالاتو ديديم ، پائينتم ديديم با مردم زمانه سلامي و والسلام تا گفته اي غلام توام، ميفروشنت با نردبان به آسمون نميشه رفت با همين پرو پاچين، ميخواهي بري چين و ماچين ؟ بايد گذاشت در كوزه آبش را خورد با يكدست دو هندوانه نميشود برداشت با يك گل بهار نميشه با يك گل بهار نميشه با يك گل بهار نميشه به اشتها
آخرین جستجو ها